ایگو/ من و «سلامتِ روان»
رضا دانشمندی
بنابر نظریۀ «زیگموند فروید» Sigmund Freud ساختار شخصیت انسان سه عنصر دارد: «اید» Id، «ایگو» ego و «سوپرایگو» superego. تعادل میانِ این سه عامل سبب ظهور شخصیت سالم میشود.
پیامد غلبۀ «اید» در فرد بُروز رفتارهای تکانشی، کنترلناپذیر و حتی جنایتکارانه است. چنین آدمهایی نگرانِ مناسب بودن، قابل قبول یا قانونی بودن رفتارشان نیستند. نتیجۀ تسلّط «سوپرایگو» اخلاقگراییِ شدید و قضاوتگریِ افراطی است. ثمرۀ سلطۀ سوپرایگو بر روان فرد آن است که او نمیتواند پذیرای چیزی باشد که آنرا «بد» یا «غیراخلاقی» تلقّی میکند.
ایگو چیست؟
اما ایگو ego چیست؟ چرا در زندگی تأثیر فراوانی دارد؟ وقتی به ایگو اشاره میکنیم، دربارۀ چه چیزی صحبت میکنیم؟ چه تفاوتی میان اصطلاحاتِ نشأتگرفته از ایگو وجود دارد؟ در ادامه پاسخ «مارک لیری» Mark Leary -نویسندۀ «خودت را بهتر بشناس» و «اسرار حیرتانگیز رفتار انسان»- به این پرسشها را میخوانید:
مفهوم «ایگو» یکی از گیجکنندهترین اصطلاحات روانشناسی است. واژۀ ایگو در لاتین معادل I در انگلیسی است. بهصورت تحتاللفظی، «ایگو» به معنای «من» است. (دوستت دارم I love you در زبان لاتین میشود ego amo te).
سهم «زیگموند فروید» Sigmund Freud در رواج ایگو در روانشناسی بیش از سایرین است. در نظریۀ پدرِ روانکاوی ایگو بخشی از شخصیت است که میان خواستههای حیوانیِ «اید» Id و معیارهای اجتماعی-اخلاقیِ «سوپرایگو» superego داوری میکند. اما جالب است که بدانید این واژه (ایگو) در هیچکدام از نوشتههای گستردۀ فروید وجود ندارد و او هرگز از این کلمه استفاده نکرده است. در عوض، ایگو ترجمۀ das Ich (ایش) در آلمانی است، که به صورت تحتاللفظی یعنی «من». در اصل، فروید به آن بخش هوشیار، آگاه و تصمیمساز فرد اشاره میکند که آنرا «من» در نظر میگیریم، مثلاً در این جملهها: «من» او را دوست ندارم، یا «من» تصمیم گرفتهام شغلم را تغییر دهم. منِ شما یعنی ایگویِ شما.
بنابراین، بیشتر اصطلاحاتی که دربردارندۀ ایگو است، شامل روندها یا واکنشهایی است که در آن منِ فاعلی I یا منِ مفعولی Me یا منِ مالک Mine برجسته است. ایگویسم egoism را در نظر بگیرید (خودخواهی)، که به معنای انگیزۀ کنش در جهت منافعِ شخصیِ فرد است.
کسی که بهصورتی خودخواهانه رفتار میکند، صرفاً اهداف خودش را دنبال میکند، همانگونه که همۀ آدمها اینگونهاند. پس یک انگیزه خودخواهانه است، اگر صرفاً بر آنچه «من» میخواهم متمرکز شود.
به خودمحوری egocentrism توجّه کنید. این اصطلاح در طول سالها به چند معنا بهکار رفته است، اما خودمحوری به این معناست که از منظرِ برترِ شخصیِ خودمان جهان را درک و رویدادها را تفسیر کنیم. همۀ ما ذاتاً خودمحورانه رفتار میکنیم و اسیر منظر خود هستیم. اما تفاوتِ آدمها در این است که به چه میزان میتوانند از خود بیرون آیند و از چشمانداز و منظر دیگران به امور بنگرند – البته باید گفت که این کار بسیار دشواری است.
اصطلاح خودگرایی egotism از دیگر مشتقات ایگو در روانشناسی است. خودگرایی بهمعنایِ ارزیابی مطلوب، اما گزاف و فراتر از واقعیت فرد از خودش است. همانگونه که ما همگی خودخواه و خودمحور هستیم، همچنین تمایل داریم خودگرایانه رفتار کنیم. هزاران پژوهش نشان میدهد که آدمها دربارۀ نظر خودشان بهصورت بسیار مثبتی تعصب دارند.
اصطلاح ایگوییک egoic به معنای «متعلق به ایگو» یا «وابسته به من» است. اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتارِ ایگوییک واکنش به چیزی است که «من» [فاعلی، مفعولی یا ملکی] در مرکز آن است. واکنشی ایگوییک واکنشی است که فرد بهشدّت درگیر آن است. در بیشتر اوقات، اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتارِ آدمها با «من» برانگیخته میشود. آنان آگاهانه به این فکر میکنندکه چه میخواهند، چه کاری انجام میدهند، چه کسی هستند، سایرین دربارۀ آنان چگونه فکر میکنند و قرار است چه اتفاقی برایشان رخ دهد. در این شرایط، آدمها ایگوییک هستند؛ بهشدت درخودفرورفته و به خود ربطدهنده.
در زمانهای دیگر، اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتار آدمها درگیر ایگو و «من» نیست. هنگامیکه غرق در خواندن کتاب خوبی هستید، متعهّدانه کاری انجام میدهید، گفتوگوی آرامشبخشی دارید، یا غرقگی /غوطهوری را تجربه میکنید، «منِ» شما کمرنگ میشود و در پسزمینه قرار میگیرد. بهصورتی خودکار درحال واکنش نشان دادن هستید، بدون اینکه افکار آگاهانۀ زیادی را متوجّه خود گردانید و در آن زمان نگران این نیستید که چه کسی هستید، چه میخواهید، یا اینکه تعبیر و تأثیر رویدادها بر رفاه و منافع شخصیتان چیست. در چنین شرایطی، من (فاعلی، مفعولی و ملکی) تعیینکنندۀ پاسخ شما نیست. ممکن است گفته شود که احتمالاً از گرایشِ ایگوییک شما کاسته شده است - در شرایط hypo-egoic هستید.
توجّه داشته باشید که «ایگوییک»بودن کاری با «خودگرایی» نمیکند. افراد خودگرا ممکن است ایگوییک باشند، اما آدمهایی که بهشدت خودانتقادگری دارند، احتمالاً ایگوییک هم هستند. افرادی که خود را بسیار منفی تلقّی میکنند - مانند مبتلایان به افسردگیهای شدید - توجّه فراوانی به خودشان دارند و بنابریان کاملاً ایگوییکاند.
این اصطلاحات - خودخواهی egoism، خودمحوری egocentrism، خودگرایی egotism، ایگوییسیزم egoicism (شکلهای صفتی اینها) – به سادگی با هم اشتباه میشوند، اما به راههای متفاوتی (و البته مرتبط) اشاره دارند که در آنها ایگویِ فرد (تمرکز بر «من») میتواند بر اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتار او اثر بگذارد.
ایگو چیست؟
اما ایگو ego چیست؟ چرا در زندگی تأثیر فراوانی دارد؟ وقتی به ایگو اشاره میکنیم، دربارۀ چه چیزی صحبت میکنیم؟ چه تفاوتی میان اصطلاحاتِ نشأتگرفته از ایگو وجود دارد؟ در ادامه پاسخ «مارک لیری» Mark Leary -نویسندۀ «خودت را بهتر بشناس» و «اسرار حیرتانگیز رفتار انسان»- به این پرسشها را میخوانید:
مفهوم «ایگو» یکی از گیجکنندهترین اصطلاحات روانشناسی است. واژۀ ایگو در لاتین معادل I در انگلیسی است. بهصورت تحتاللفظی، «ایگو» به معنای «من» است. (دوستت دارم I love you در زبان لاتین میشود ego amo te).
سهم «زیگموند فروید» Sigmund Freud در رواج ایگو در روانشناسی بیش از سایرین است. در نظریۀ پدرِ روانکاوی ایگو بخشی از شخصیت است که میان خواستههای حیوانیِ «اید» Id و معیارهای اجتماعی-اخلاقیِ «سوپرایگو» superego داوری میکند. اما جالب است که بدانید این واژه (ایگو) در هیچکدام از نوشتههای گستردۀ فروید وجود ندارد و او هرگز از این کلمه استفاده نکرده است. در عوض، ایگو ترجمۀ das Ich (ایش) در آلمانی است، که به صورت تحتاللفظی یعنی «من». در اصل، فروید به آن بخش هوشیار، آگاه و تصمیمساز فرد اشاره میکند که آنرا «من» در نظر میگیریم، مثلاً در این جملهها: «من» او را دوست ندارم، یا «من» تصمیم گرفتهام شغلم را تغییر دهم. منِ شما یعنی ایگویِ شما.
بنابراین، بیشتر اصطلاحاتی که دربردارندۀ ایگو است، شامل روندها یا واکنشهایی است که در آن منِ فاعلی I یا منِ مفعولی Me یا منِ مالک Mine برجسته است. ایگویسم egoism را در نظر بگیرید (خودخواهی)، که به معنای انگیزۀ کنش در جهت منافعِ شخصیِ فرد است.
کسی که بهصورتی خودخواهانه رفتار میکند، صرفاً اهداف خودش را دنبال میکند، همانگونه که همۀ آدمها اینگونهاند. پس یک انگیزه خودخواهانه است، اگر صرفاً بر آنچه «من» میخواهم متمرکز شود.
به خودمحوری egocentrism توجّه کنید. این اصطلاح در طول سالها به چند معنا بهکار رفته است، اما خودمحوری به این معناست که از منظرِ برترِ شخصیِ خودمان جهان را درک و رویدادها را تفسیر کنیم. همۀ ما ذاتاً خودمحورانه رفتار میکنیم و اسیر منظر خود هستیم. اما تفاوتِ آدمها در این است که به چه میزان میتوانند از خود بیرون آیند و از چشمانداز و منظر دیگران به امور بنگرند – البته باید گفت که این کار بسیار دشواری است.
اصطلاح خودگرایی egotism از دیگر مشتقات ایگو در روانشناسی است. خودگرایی بهمعنایِ ارزیابی مطلوب، اما گزاف و فراتر از واقعیت فرد از خودش است. همانگونه که ما همگی خودخواه و خودمحور هستیم، همچنین تمایل داریم خودگرایانه رفتار کنیم. هزاران پژوهش نشان میدهد که آدمها دربارۀ نظر خودشان بهصورت بسیار مثبتی تعصب دارند.
اصطلاح ایگوییک egoic به معنای «متعلق به ایگو» یا «وابسته به من» است. اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتارِ ایگوییک واکنش به چیزی است که «من» [فاعلی، مفعولی یا ملکی] در مرکز آن است. واکنشی ایگوییک واکنشی است که فرد بهشدّت درگیر آن است. در بیشتر اوقات، اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتارِ آدمها با «من» برانگیخته میشود. آنان آگاهانه به این فکر میکنندکه چه میخواهند، چه کاری انجام میدهند، چه کسی هستند، سایرین دربارۀ آنان چگونه فکر میکنند و قرار است چه اتفاقی برایشان رخ دهد. در این شرایط، آدمها ایگوییک هستند؛ بهشدت درخودفرورفته و به خود ربطدهنده.
در زمانهای دیگر، اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتار آدمها درگیر ایگو و «من» نیست. هنگامیکه غرق در خواندن کتاب خوبی هستید، متعهّدانه کاری انجام میدهید، گفتوگوی آرامشبخشی دارید، یا غرقگی /غوطهوری را تجربه میکنید، «منِ» شما کمرنگ میشود و در پسزمینه قرار میگیرد. بهصورتی خودکار درحال واکنش نشان دادن هستید، بدون اینکه افکار آگاهانۀ زیادی را متوجّه خود گردانید و در آن زمان نگران این نیستید که چه کسی هستید، چه میخواهید، یا اینکه تعبیر و تأثیر رویدادها بر رفاه و منافع شخصیتان چیست. در چنین شرایطی، من (فاعلی، مفعولی و ملکی) تعیینکنندۀ پاسخ شما نیست. ممکن است گفته شود که احتمالاً از گرایشِ ایگوییک شما کاسته شده است - در شرایط hypo-egoic هستید.
توجّه داشته باشید که «ایگوییک»بودن کاری با «خودگرایی» نمیکند. افراد خودگرا ممکن است ایگوییک باشند، اما آدمهایی که بهشدت خودانتقادگری دارند، احتمالاً ایگوییک هم هستند. افرادی که خود را بسیار منفی تلقّی میکنند - مانند مبتلایان به افسردگیهای شدید - توجّه فراوانی به خودشان دارند و بنابریان کاملاً ایگوییکاند.
این اصطلاحات - خودخواهی egoism، خودمحوری egocentrism، خودگرایی egotism، ایگوییسیزم egoicism (شکلهای صفتی اینها) – به سادگی با هم اشتباه میشوند، اما به راههای متفاوتی (و البته مرتبط) اشاره دارند که در آنها ایگویِ فرد (تمرکز بر «من») میتواند بر اندیشه، انگیزه، عواطف و رفتار او اثر بگذارد.
پینوشت:
Why You Are Who You Are: Investigations into Human Personality
Understanding the mysteries of human behavior
مرجع : روزنامه جام جم