دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ / ۱۹:۵۴
کد مطلب: 7313
۰

افزايش نشاط، عامل کاهش استرس در جامعه

گفت وگو با دکتر سعيد معيدفر استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران... هرچند استرس و فشارهاي روحي و رواني يکي از ويژگيهاي اجتناب ناپذير زندگي امروزي است، شناخت عوامل به وجود آورنده آن مي تواند ما را در جلوگيري و کنترل استرس ياري دهد. دکتر سعيد معيدفر استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران در اين باره با ما سخن مي گويد.
استرس در مفاهيم جامعه شناختي چگونه تعريف مي شود؟
واژه استرس که مفهوم تحت اللفظي آن فشار عصبي است، پيش از هرچيز يک مفهوم روانشناختي است و روان شناسان براي تعيين ميزان استرس افراد آزمونهايي را بکار مي گيرند که درصورت بالا بودن ميزان استرس، فرد بعنوان بيمار روحي و رواني قلمداد مي گردد.
در جامعه شناسي به خصوص از دهه 40، مشکلات روحي و رواني در زمره مسايل اجتماعي، مورد تحليل و بررسي جامعه شناسان قرار گرفت که استرس نيز از جمله اين مشکلات روحي، رواني است. در اين رابطه است که استرس در زمره يکي از مسايل اجتماعي در جامعه شناسي قابل بررسي است. گفته مي شود که استرس مساله اي است که جوامع مدرن يا امروزي با آن روبرو هستند. به عبارتي در کلان شهرهاست که به دليل افزايش روزافزون تراکم جمعيت مقوله استرس بطور عمده به چشم مي خورد و اين مساله از آنجا ناشي مي شود که در جوامع امروزي پديده هايي مانند گم شدگي فرد در جامعه، فشردگي و همچنين سرعت و شتاب زدگي کاملا قابل مشاهده است. تعجيل افراد در زندگي جديد برخلاف گذشته به رفت و آمدها و همچنين به مناسبات و تعاملات اجتماعي رنگ تازه اي بخشيده است. چرا که امروزه اين تکاپو و حرکت انسانهاست که سرنوشت آنها را تعيين مي کند. بنابراين با جامعه اي روبرو هستيم که سرعت جزو ماهيت آن است و فزايندگي اين سرعت امکان آرامش و استقرار را از افراد گرفته است. به همين دليل ويژگي افراد در جوامع امروزي انديشه بيشتر به "شدن" است تا "بودن". اينجاست که سعي براي رسيدن به خواسته هاي روزافزون از عمده ترين عوامل استرس زا محسوب مي شود. از ديگر عوامل استرس (همانطور که اشاره شد) گمشدگي و ناشناختگي است. اگر در گذشته انسانها در ناملايمات و دشواريهاي زندگي يار و مددکار يکديگر بودند، امروز با تنهايي انسان در جامعه روبرو هستيم. چندان که ناشناختگي فرد از سوي افراد و گروهها موجب طرد او شده و اين طرد و در نهايت تنهايي موجب ترس و نگراني و استرس خواهد شد. از ديگر سو زندگي در جوامع توسعه يافته آسان نيست. عواملي مانند تورم، کمبودها و همچنين پديده آسيبهاي اجتماعي فرد را دچار وحشت و نگراني مي  کند. در اين ميان انسان همواره با پرسش هاي نگران کننده اي روبروست. پرسشهايي از قبيل اينکه آيا فرد مي تواند نيازهاي خود را تامين کرده و به خواستها و آرمانها برسد، ذهن او را دچار چالش و استرس مي کند. بحرانهاي اقتصادي نيز در عدم آرامش رواني افراد بي تاثير نيستند. بعنوان مثال افرادي که دارايي خود را تحت عنوان بورس، وارد سرمايه گذاري هاي کلان اقتصادي مي کنند، همواره افزايش يا کاهش ناگهاني اين سرمايه برايشان استرس آور است.
آسيب هاي اجتماعي نيز که يکي از ويژگيهاي کلان شهرهاست در به وجود آمدن استرس بي تاثير نيستند. مسئله مهاجرتها و همچنين نزاعهاي اجتماعي که از جمله آسيبهاست، در ترويج ناآرامي اجتماعي و همچنين استرس نقش عمده اي دارد.
در عرصه سياسي، عدم ثبات در فضاي سياسي يک جامعه يا در محيط بين الملل، درگيرشدن يک کشور درجنگ يا اعمال شدن تحريمها برضد آن، مي تواند در بالا رفتن استرس نقش بسزايي داشته باشد. در مجموع بي ثباتي در تمامي عرصه ها مانند سياسي و اجتماعي مي تواند موجب پديد آمدن استرس براي فرد وجامعه باشد.
عوامل به وجود آورنده استرس کدامند و در جامعه ايراني کدام دسته از عوامل نقش مهمتري ايفا مي کنند؟
در ارتباط با عوامل کلان استرس، بخصوص در صحنه جهاني و بين الملل بحث شد. در ادامه اگر بخواهيم به مسائل مربوط به ايران و عوامل استرس زا در جامعه ايراني بپردازيم بايد اضافه کنيم که در اين مبحث، پيش از هرچيز نکته قابل تامل رشد شهرنشيني است. اگر در گذشته بيست تا سي درصد جامعه، شهرنشين بوده و مابقي اين ميزان جمعيت روستايي را تشکيل مي داده است، امروزه اين آمار برعکس شده و بيش از هفتاد درصد شهرنشين داريم. طبيعي است که اين افزايش نرخ شهرنشيني خواه ناخواه از عوامل بوجود آورنده استرس محسوب مي شود. علاوه بر اين نکته و تمام نکاتي که در افزايش استرس در کلانشهرها حائز اهميت بوده و به آنها اشاره کرديم، جامعه ايراني دچار نوعي بي ثباتي در عرصه هاي گوناگون است. در بعد اقتصادي همانطور که مي دانيم ما يکي از بالاترين نرخهاي تورم را درسطح منطقه داريم و اين در حالي است که نرخ بيکاري نيز در کشور ما نگران کننده است. به عبارتي تورم و بيکاري دو پديده اي است که در کنار هم بحران اقتصادي را بوجود آورده است. ترس و نگراني از نداشتن شغل يا از دست دادن آن از يک سو و نرخ روزافزون تورم از سوي ديگر، از عوامل تشديد استرس در جامعه محسوب مي شود. بالا رفتن جمعيت جوان و در راستاي آن افزايش نيروي کار و تعطيلي کارخانه ها و واحدهاي اقتصادي - به خصوص درسالهاي اخير- پديده نگران کننده بيکاري را رقم زده است. در اين ميان نمي توان از فشارها و تحريمهاي اقتصادي که از بيرون بر کشور ما وارد مي شود چشم پوشي کرد. در همين چارچوب کشور ما سالها پيش وارد جنگي شد که امروزه آسيب ديدگان و مجروحان اين جنگ حضور دارند. جدا از همه اينها ناآراميهاي سياسي است که در چند سال اخير گريبان گير جامعه شده و اين مساله اي است که ضمن گسترش بي اعتمادي اجتماعي، ترس و نگراني را از مبهم بودن آينده سياسي موجب مي شود. به عبارتي درگيري فکري گروههاي مختلف فکري و سياسي از يک سو و احساس بي حاصلي سياسي مردم که موجب پايين آمدن ميزان مشارکت شان در تحولات و تصميم گيريهاي سياسي گرديده از سويي ديگر، عامل ديگري است که استرسها و فشارهاي روحي و رواني را در جامعه افزايش مي دهد. در کنار اين عوامل اصلي که فضاي اجتماعي وسياسي جامعه را متشنج نموده ساير بنيانهاي اجتماعي از جمله خانواده نيز تحت تاثير همين چالشها با مشکل روبرو شده اند. خانواده که روزي محلي براي آرامش و تسلي روحي افراد بود، امروزه براثر سرريز شدن مشکلات اجتماعي، اقتصادي و سياسي ديگر چندان آرام و امن نيست. طبيعي است که وقتي خانه که ما آن را مسکن يعني محل آرامش و تسکين افراد مي ناميم، اينگونه متشنج باشد، ميزان فشارهاي روحي و رواني در جامعه نيز چند برابر مي شود. اينجاست که جوانان نيز در اين ميان، ميل کمتري به تشکيل خانواده از خود نشان داده و اين تنهايي خود عامل بسيار موثر ديگري در تشديد استرس و فشارهاي رواني جوانان است. خشونتها و ناهنجاريهاي اجتماعي نيز در اين فضا رشد کرده و همه بنيانهاي اجتماعي از خانواده گرفته تا نهادهاي اجتماعي و سياسي را با مخاطرات جدي روبرو مي سازد.
جناب استاد، جدا از بحث کاهش استرس، بحث مهار استرس و سعي در کاهش تاثيرات آن در روابط اجتماعي نيز وجود دارد. دراين زمينه چه راهکارهايي مطرح مي شود؟
امروزه در جامعه شناسي و يا کلي تر بگوييم در حوزه علم، اين بحث مطرح است که براي مهار يا از بين بردن پديده اي، عوامل آن را شناخته و در حذف آنها بکوشيم. وقتي عوامل استرس و فشارهاي روحي و رواني در جامعه شناخته شد، بهترين راه براي مهار استرس حذف عوامل آن است. پيش تر به بي ثباتي هاي اجتماعي، اقتصادي وسياسي اشاره شد که فشارهاي عصبي را افزايش مي دهد. حال ما بايد با حذف علت اين فشارها در جهت ثبات جامعه و خانواده گام برداريم. دراين ميان توجه جدي به مساله اوقات فراغت و گسترش شادي از اهميت ويژه اي برخوردار است. در جامعه ما توجه به اين مثل که "خنده بر هر درد بي درمان دواست" به فراموشي سپرده شده و مساله نگران کننده آن است که در کنار بالا بودن فشارهاي عصبي، شاد بودن و تفريح نيز در جامعه ما اندک و محدود است. زماني مي انديشيديم که فراغت اساسا امري ناپسند بوده ونوعي بي هدفي و دور شدن از تعالي و تکامل است. غافل ازآنکه خود اين فراغت مي تواند فرصتي براي انديشيدن به رشد و تعالي و اتصال به خداوند و کمک خواستن از او فراهم آورد. ما به مساله فراغت توجه نمي کنيم. در حالي که در جوامع پيشرفته توجه به اوقات فراغت و شادي همه گروههاي سني داراي اهميت است. اين تقصير متوجه برنامه ريزان و فعالان اجتماعي ماست که به امر فراغت بي توجه بوده و براي آن برنامه اي ندارند. بايد براي حرکت به سوي جامعه اي شاد و پرانرژي گام برداريم. جامعه اي که در "محتوا" دين مدار و قانونمند بوده و تنها به ظواهر اکتفا نکند. در تعاليم ديني براي شاد بودن و مهار فشارهاي عصبي برنامه هايي وجود دارد که متاسفانه ما به تعبير امير مومنان علي(ع) پوستين وارونه اي از دين ارائه داده ايم که همانا چهره خشن از ديانت است.
حکومتها و به تبع آن رسانه هاي جمعي چگونه مي توانند در کاهش استرس افراد جامعه نقش ايفا کنند؟
همانطور که اشاره شد حکومتها مي توانند در جهت حذف عوامل به وجود آورنده استرس گام بردارند و براي تقويت ثبات هاي اجتماعي و سياسي تلاش کنند و زمينه هاي شادي و نشاط را افزايش دهند، که متاسفانه خلاف اين امر مشاهده مي شود. اما نقش رسانه ها باتوجه به اينکه ارتباط افراد با آنها در هنگام اوقات فراغت است بسيار مهم جلوه مي کند. رسانه نبايد تا اين حد صحنه نزاع هاي فکري و سياسي باشد. رسانه ها ضمن آنکه بايد در زمينه شادي و نشاط گام بردارند، لازم است که از بروز تنشها و درگيريهاي اجتماعي و سياسي بي حاصل جلوگيري کنند. رسانه ها مي توانند با انعکاس الگوهاي صحيح اخلاقي و سعي در ترويج روحيه شادي و نشاط نيز موجب کاهش استرس شوند.    نويسنده : سيدمحسن حسيني طاها
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود