خودکشی؛ مرگ خودخواسته یا احتضار اجتماعی؟
خودکشی و پایان دادن به زندگی از دردناکترین انواع مرگ در انسانها بهشمار میرود، قرار گرفتن در شرایطی که فرد توان مدیریت و پالایش مشکلات و گریز از فضای بحرانی را در خود نمیبیند او را وادار به خودکشی میکند.
عوامل بسیار گسترده و متفاوتی در مرگ خودکشی موثرند، اگر چه برخیها مسائل اجتماعی و فرهنگی را دلیل اصلی خودکشیها میدانند اما به واقع همه چالشهای حل نشدنی پیرامونی زندگی انسان از کاستیهای اقتصادی گرفته تا موضوعات خانوادگی، بحرانهای روحی، هیجانی و هویتی، خلاهای عاطفی و موضوعات بسیار مختلف دیگری این پدیده را رقم میزنند.
انباشتگی آفتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اهمال متولیان امر نسبت به حل آنها در نهایت کاهش تابآوری اجتماعی و عدم مدیریت شرایط بحرانی را رقم زده و گزینه مرگ خودکشی را فراروی برخیها قرار میدهد.
بهمناسبت ۱۹ شهریور ماه روز جهانی "پیشگیری از خودکشی" درباره عوامل و فاکتورهای موثر و راهحلهای کاهش خودکشی با «اردشیر بهرامی، پژوهشگر و جامعهشناس» به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
در تعریفی ساده خودکشی محصول چه شرایطی است؟
مرگ خودکشی از مسائل بغرنج و دردناک جامعه بشری در دنیا و بخشی از مناطق کشور ما است که تنها موجب از بین رفتن یک انسان نشد بلکه تا مدتها خانواده، شبکه اجتماع محلی و نظام جامعه را دچار تنش، بحران و آسیب میکند.
مرگ خودکشی میتواند سایر مرگهای ناشی از آن را به وجود بیاورد، از سویی فردی که اقدام به خودکشی کردهاند به تدریج از صحنه اجتماع حذف شده و برچسب مشکلات روحی و روانی میخورند.
اقدام افراد به خودکشی به منزله رویارویی با ارزشها، هنجارها و اعتقادات دینی جامعه است، از اینرو باید آن را مرگ ارزشها، هنجارها و بشریت نامید.
چه عواملی خودکشی و پایان دادن به زندگی را رقم میزنند؟
بیتوجهی به مشکلات فرد و رهاشدگی او، خشونت و فشارهای نیروهای اجتماعی، کاهش تابآوری و تحمل و مدارای مشکلات همگی از عواملی هستند که فرد را در شرایط خودکشی قرار میدهند.
ناتوانی در حل مسئله، بیتوجهی اطرافیان به دغدغهها و مشکلات فرد، رنج ناشی از احساس تبعیضها و تضادهای موجود در نظام ارتباطی، از بین رفتن فضای ارتباطی مبتنی بر حمایت، عشق و دوستی و عاطفه خانواده میتوانند فرد را در شرایط خودکشی قرار دهند.
به تفسیری میتوان خودکشی را نوعی اعتراض به رهایی از مصائب، دردها و مشکلات و گاه نشاندهنده اعتراض به کل ساحت و ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه نامید که البته باید آن را در سطوح کلان، میانه و خُرد تحلیل کرد.
بیشترین گروه سنی قربانی خودکشی در ایران و جهان چه کسانی هستند؟
درباره میانگین گروه سنی افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند، تفاوتهای آماری و جمعیتشناختی وجود دارد.
به عبارت بهتر اگرچه گروه سنی سالمندان بیشترین قربانیان خودکشی در دنیا هستند که در ایران این تناسب عکس بوده و قریب به ۸۰ درصد افرادی که اقدام خودکشی کردهاند، کمتر از ۴۰ سال سن داشتهاند.
از سویی آمار خودکشی در بین زنان و دختران در کشور ایران به تناسب بیشتر از میزان آمار مرگ ناشی از خودکشی در دیگر کشورهای جهان است.
البته با همه این تفاسیر وجه مشترک بین آمارها در دنیا این است که مردان بیش از زنان قربانی خودکشی شدهاند.
کاستیها و خلاهای فرهنگی چه اندازه در این میان سهیم و موثرند؟
باید پذیرفت که ناتوانی و تضعیف شبکههای حمایتی از مهمترین عوامل موثر در خودکشی است، همچنان که طی دهه ۹۰ آمارها در کشورمان روندی صعودی و افزایشی به خود گرفتهاند.
معتقثدم زیست جهان فرهنگی موجود در کشورمان موجب پدیداری خودکشی شده است، در تعریفی سادهتر مجموعه شرایط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نهایت فرد را در شرایط استیصال قرار داده و او را وادار به پایان دادن زندگی خود میکنند.
از سویی متاسفانه فرهنگ حاکم بر جامعه دیگر مانند گذشته مرگ خودکشی را ضدهنجار ندانسته و آن را بهعنوان نوعی از مرگ پذیرفته است، به این ترتیب با شکسته شدن قبُح موضوع جامعه دیگر با مرگ خودکشی خو گرفته است.
در سطح کلان سهم سیاستگذاریهای ناکارآمد در بروز و تشدید آسیبهای اجتماعی چقدر است؟
بیتفاوتی برنامهریزان و سیاستگذاران کشور نسبت به آسیبهای اجتماعی و اولویت قرار ندادن آن در سیاستها، اسناد چشمانداز و برنامههای توسعه به نوعی موجب دامن زدن به آسیبهایی مانند طلاق، اعتیاد، خشونت خانگی و انواع خشونتها، افزایش آمار کودکان کار و موضوعات دیگری از این دست شده است.
بنابراین در شرایطی که به تناسب گستردگی دامنه آسیبهای اجتماعی، حساسیتها در این باره در حوزه سیاستگذاری و بودجهریزی کمتر است، نمیتوان بهواقع بهدنبال کاستن از آسیبهای مبتلابه جامعه بود.
به طور مثال در حالی سازمان اورژانس اجتماعی میتواند نقش بسیار موثری در حوزه پیشگیری و مداخله در بحرانهای اجتماعی ایفا کند، عدم تامین منابع اعتباری، امکانات و زیرساختهای لازم از ایفای نقش حداکثری آن در این زمینه کاسته است.
معتقدم مادامی که سیاستها بر بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه اصلاح نشده و فاکتورهایی مانند تورم، گرانی، بحرانها و آشفتگیهای مالی حاکم بر زندگی، اشتغال و کسب و کار مردم مدیریت نشود، نمیتوان به رویارویی با آفتها رفت.
بنابراین باید با مدیریت صحیح مسائل اقتصادی و ایفای نقش جدی و تعبینکننده سازمانها و نهادهای متولی در حوزههای فرهنگی و سلامت اجتماعی جامعه در عمل بهدنبال کاستن از آمار آسیبهایی مانند خودکشی بود.
عوامل بسیار گسترده و متفاوتی در مرگ خودکشی موثرند، اگر چه برخیها مسائل اجتماعی و فرهنگی را دلیل اصلی خودکشیها میدانند اما به واقع همه چالشهای حل نشدنی پیرامونی زندگی انسان از کاستیهای اقتصادی گرفته تا موضوعات خانوادگی، بحرانهای روحی، هیجانی و هویتی، خلاهای عاطفی و موضوعات بسیار مختلف دیگری این پدیده را رقم میزنند.
انباشتگی آفتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اهمال متولیان امر نسبت به حل آنها در نهایت کاهش تابآوری اجتماعی و عدم مدیریت شرایط بحرانی را رقم زده و گزینه مرگ خودکشی را فراروی برخیها قرار میدهد.
بهمناسبت ۱۹ شهریور ماه روز جهانی "پیشگیری از خودکشی" درباره عوامل و فاکتورهای موثر و راهحلهای کاهش خودکشی با «اردشیر بهرامی، پژوهشگر و جامعهشناس» به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
در تعریفی ساده خودکشی محصول چه شرایطی است؟
مرگ خودکشی از مسائل بغرنج و دردناک جامعه بشری در دنیا و بخشی از مناطق کشور ما است که تنها موجب از بین رفتن یک انسان نشد بلکه تا مدتها خانواده، شبکه اجتماع محلی و نظام جامعه را دچار تنش، بحران و آسیب میکند.
مرگ خودکشی میتواند سایر مرگهای ناشی از آن را به وجود بیاورد، از سویی فردی که اقدام به خودکشی کردهاند به تدریج از صحنه اجتماع حذف شده و برچسب مشکلات روحی و روانی میخورند.
اقدام افراد به خودکشی به منزله رویارویی با ارزشها، هنجارها و اعتقادات دینی جامعه است، از اینرو باید آن را مرگ ارزشها، هنجارها و بشریت نامید.
چه عواملی خودکشی و پایان دادن به زندگی را رقم میزنند؟
بیتوجهی به مشکلات فرد و رهاشدگی او، خشونت و فشارهای نیروهای اجتماعی، کاهش تابآوری و تحمل و مدارای مشکلات همگی از عواملی هستند که فرد را در شرایط خودکشی قرار میدهند.
ناتوانی در حل مسئله، بیتوجهی اطرافیان به دغدغهها و مشکلات فرد، رنج ناشی از احساس تبعیضها و تضادهای موجود در نظام ارتباطی، از بین رفتن فضای ارتباطی مبتنی بر حمایت، عشق و دوستی و عاطفه خانواده میتوانند فرد را در شرایط خودکشی قرار دهند.
به تفسیری میتوان خودکشی را نوعی اعتراض به رهایی از مصائب، دردها و مشکلات و گاه نشاندهنده اعتراض به کل ساحت و ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه نامید که البته باید آن را در سطوح کلان، میانه و خُرد تحلیل کرد.
بیشترین گروه سنی قربانی خودکشی در ایران و جهان چه کسانی هستند؟
درباره میانگین گروه سنی افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند، تفاوتهای آماری و جمعیتشناختی وجود دارد.
به عبارت بهتر اگرچه گروه سنی سالمندان بیشترین قربانیان خودکشی در دنیا هستند که در ایران این تناسب عکس بوده و قریب به ۸۰ درصد افرادی که اقدام خودکشی کردهاند، کمتر از ۴۰ سال سن داشتهاند.
از سویی آمار خودکشی در بین زنان و دختران در کشور ایران به تناسب بیشتر از میزان آمار مرگ ناشی از خودکشی در دیگر کشورهای جهان است.
البته با همه این تفاسیر وجه مشترک بین آمارها در دنیا این است که مردان بیش از زنان قربانی خودکشی شدهاند.
کاستیها و خلاهای فرهنگی چه اندازه در این میان سهیم و موثرند؟
باید پذیرفت که ناتوانی و تضعیف شبکههای حمایتی از مهمترین عوامل موثر در خودکشی است، همچنان که طی دهه ۹۰ آمارها در کشورمان روندی صعودی و افزایشی به خود گرفتهاند.
معتقثدم زیست جهان فرهنگی موجود در کشورمان موجب پدیداری خودکشی شده است، در تعریفی سادهتر مجموعه شرایط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نهایت فرد را در شرایط استیصال قرار داده و او را وادار به پایان دادن زندگی خود میکنند.
از سویی متاسفانه فرهنگ حاکم بر جامعه دیگر مانند گذشته مرگ خودکشی را ضدهنجار ندانسته و آن را بهعنوان نوعی از مرگ پذیرفته است، به این ترتیب با شکسته شدن قبُح موضوع جامعه دیگر با مرگ خودکشی خو گرفته است.
در سطح کلان سهم سیاستگذاریهای ناکارآمد در بروز و تشدید آسیبهای اجتماعی چقدر است؟
بیتفاوتی برنامهریزان و سیاستگذاران کشور نسبت به آسیبهای اجتماعی و اولویت قرار ندادن آن در سیاستها، اسناد چشمانداز و برنامههای توسعه به نوعی موجب دامن زدن به آسیبهایی مانند طلاق، اعتیاد، خشونت خانگی و انواع خشونتها، افزایش آمار کودکان کار و موضوعات دیگری از این دست شده است.
بنابراین در شرایطی که به تناسب گستردگی دامنه آسیبهای اجتماعی، حساسیتها در این باره در حوزه سیاستگذاری و بودجهریزی کمتر است، نمیتوان بهواقع بهدنبال کاستن از آسیبهای مبتلابه جامعه بود.
به طور مثال در حالی سازمان اورژانس اجتماعی میتواند نقش بسیار موثری در حوزه پیشگیری و مداخله در بحرانهای اجتماعی ایفا کند، عدم تامین منابع اعتباری، امکانات و زیرساختهای لازم از ایفای نقش حداکثری آن در این زمینه کاسته است.
معتقدم مادامی که سیاستها بر بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه اصلاح نشده و فاکتورهایی مانند تورم، گرانی، بحرانها و آشفتگیهای مالی حاکم بر زندگی، اشتغال و کسب و کار مردم مدیریت نشود، نمیتوان به رویارویی با آفتها رفت.
بنابراین باید با مدیریت صحیح مسائل اقتصادی و ایفای نقش جدی و تعبینکننده سازمانها و نهادهای متولی در حوزههای فرهنگی و سلامت اجتماعی جامعه در عمل بهدنبال کاستن از آمار آسیبهایی مانند خودکشی بود.
مرجع : تهران نیوز