بیچاره بچهها!
«سازمان سلامت فکری آمریکا» همین امسال نتایج مطالعاتی را منتشر کرد درباره دانشآموزانی که مدتی طولانی درگیر کلاسهای غیرحضوری بودند. در این مطالعه آمده بود: «٥٤درصد از دانشآموزان ١١ تا ١٧ساله که پس از یکسالونیم دوری از مدارس به دلیل پاندمی کرونا به مدارس بازگشتهاند، به خودکشی یا آسیبزدن به خود فکر میکنند».
این پژوهش سال ٢٠١٤ شروع شد و آمار آسیبها در سال ٢٠٢١ به اوج خود رسید. البته مابقی افراد همگی به این میزان شدت آسیب دچار نشده بودند و گاهی حتی نیاز به مراجعه به روانشناس و پزشک نداشتند. با این حال تنش و اضطراب در آنها دیده میشد.
یکی از مهمترین راهکارها هم حضور در اجتماعات بود تا احساسات و تعلقات پیشین دوباره برگردند. کار به جایی کشیده که برخی مراکز آموزشی از چندماه پیش کلاسهایی برای غلبه بر اضطراب و کاهش استرس برگزار کردهاند؛ از جمله دانشگاه ایالتی مونلکر نیوجرسی.
کرونا در واقع وضعیت دانشآموزان و دانشجویان را به جایی رسانده که مدیریت سیستمهای آموزشی در کشورهای توسعهیافته به فکر افتاده است. چون آنچه گزارشهای رواندرمانی نشان داده، قرنطینه اصولا از نظر روانشناسی تجربهای استرسزاست. بهتبع آن زمانی که کودک در مدرسه حضور ندارد یا دانشجو سر کلاسها نیست، سلامت روان و حتی جسمش تحت تأثیر قرار میگیرد. البته اگر بخواهیم از منظری کلیتر ماجرا را بررسی کنیم، کودکان و نوجوانان از سویههای مختلف با وضعیت روانی کرونایی درگیر شدهاند:
الف. پیامدهای اقتصادی
ب. پیامدهای اقتصاد خانواده
ج. پیامدهای اجتماعی
د. مشکلات انزوا و قرنطینه
ه. سلامت جسم.
تغییر سبک زندگی کودک و نوجوان که ناگهان از شور و شوق و سرگرمیهای اجتماعی به درون خانه کشیده میشود باعث شده سلامت روان آنها مورد مخاطره قرار بگیرد. هرچند به دلیل مسائل بهداشتی و مرگومیر فراوان در ایران، سال گذشته تحصیلی برای دانشآموزان و دانشجویان در خانه گذشت اما تأثیرات روانی آن درحال حاضر به تدریج خودش را نشان داده است.
طبق گزارشها شواهد نشان داده کودکانی که سال گذشته تحصیلی را در خانه ماندهاند، به دلیل فعالیت بدنی کمتر، به بینظمی در خواب، رژیم غذایی و گاهی پرخاشگری مبتلا شدهاند. همچنین افزایش وزن در آنها موجبات کاهش سلامت قلب و تنفس را به همراه داشته است. کمبود فضای شخصی، کلافگی، بیحوصلگی و استرس از دیگر نتایج انزوای کودکان بوده. به همین دلیل نیز کارشناسان اعصاب و روان همگی بر لزوم حضور کودکان در مدارس تأکید کردهاند. هرچند کرونای لامبادا متأسفانه کودکان و نوجوانان را مرکز آسیب قرار داده است اما با این حال چنانچه شیوهنامههای بهداشتی مراعات شود، حتیالمقدور حضور پارهوقت آنها در مراکز آموزشی لازم و ضروری به نظر میرسد.
ناگفته پیداست که رشد اجتماعی کودک در حضور در این مراکز پیش میرود و چنانچه در رابطه با همسالانش نباشد، دچار آسیبهای جدی میشود.
مهمترین این آسیبها هم اختلال در روند جامعهپذیری و اجتماعیشدن است. این آسیب بهویژه درباره کودکانی که در سنین نزدیک به نوجوانی هستند، بیشتر مطرح است. تعامل بسیار اندک آنها با همسالانشان موجبات چنین آسیبی را فراهم میکند و به نظر میرسد باید با تمام قوا شرایطی را فراهم کرد که دادوستدهای روانی و اجتماعیشان با همسالان و جامعه برقرار شود.
نکته دیگر انتقال مدرسه به خانه است! در سال گذشته تحصیلی در ایران، مرکز آموزش برای کودکان خانهها بودند. در اولین وهله در واقع تنشها از سوی مدرسه به خانه انتقال پیدا کرد. چنانچه کودکی میتوانست تنشها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانه را در مدرسه تخلیه کند، حالا چنین امکانی نیز در دسترس او نبود. به این ترتیب بار تمام اینها چندین باره بر دوش کودک بود که ناهنجاریهای فراوانی را میتواند به دنبال داشته باشد. محیط خانه یکنواخت است و اجبار به ماندن در خانه نیز، فضای ملالآور آن را دوچندان میکند.
والدین هم به جهت پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از کرونا، نمیتوانند تنشهای فرزند را کاهش بدهند بلکه گاهی حتی خود به این تنشها دامن میزنند. آنها تجربه معلمان را ندارند که بتوانند به طریقی مسالمتآمیز برخی تنشها را حل کنند و گاهی متأسفانه از خود خشونت نشان میدهند. همین موضوع باعث میشود سلامت روان کودک به خطر بیفتد.
این پژوهش سال ٢٠١٤ شروع شد و آمار آسیبها در سال ٢٠٢١ به اوج خود رسید. البته مابقی افراد همگی به این میزان شدت آسیب دچار نشده بودند و گاهی حتی نیاز به مراجعه به روانشناس و پزشک نداشتند. با این حال تنش و اضطراب در آنها دیده میشد.
یکی از مهمترین راهکارها هم حضور در اجتماعات بود تا احساسات و تعلقات پیشین دوباره برگردند. کار به جایی کشیده که برخی مراکز آموزشی از چندماه پیش کلاسهایی برای غلبه بر اضطراب و کاهش استرس برگزار کردهاند؛ از جمله دانشگاه ایالتی مونلکر نیوجرسی.
کرونا در واقع وضعیت دانشآموزان و دانشجویان را به جایی رسانده که مدیریت سیستمهای آموزشی در کشورهای توسعهیافته به فکر افتاده است. چون آنچه گزارشهای رواندرمانی نشان داده، قرنطینه اصولا از نظر روانشناسی تجربهای استرسزاست. بهتبع آن زمانی که کودک در مدرسه حضور ندارد یا دانشجو سر کلاسها نیست، سلامت روان و حتی جسمش تحت تأثیر قرار میگیرد. البته اگر بخواهیم از منظری کلیتر ماجرا را بررسی کنیم، کودکان و نوجوانان از سویههای مختلف با وضعیت روانی کرونایی درگیر شدهاند:
الف. پیامدهای اقتصادی
ب. پیامدهای اقتصاد خانواده
ج. پیامدهای اجتماعی
د. مشکلات انزوا و قرنطینه
ه. سلامت جسم.
تغییر سبک زندگی کودک و نوجوان که ناگهان از شور و شوق و سرگرمیهای اجتماعی به درون خانه کشیده میشود باعث شده سلامت روان آنها مورد مخاطره قرار بگیرد. هرچند به دلیل مسائل بهداشتی و مرگومیر فراوان در ایران، سال گذشته تحصیلی برای دانشآموزان و دانشجویان در خانه گذشت اما تأثیرات روانی آن درحال حاضر به تدریج خودش را نشان داده است.
طبق گزارشها شواهد نشان داده کودکانی که سال گذشته تحصیلی را در خانه ماندهاند، به دلیل فعالیت بدنی کمتر، به بینظمی در خواب، رژیم غذایی و گاهی پرخاشگری مبتلا شدهاند. همچنین افزایش وزن در آنها موجبات کاهش سلامت قلب و تنفس را به همراه داشته است. کمبود فضای شخصی، کلافگی، بیحوصلگی و استرس از دیگر نتایج انزوای کودکان بوده. به همین دلیل نیز کارشناسان اعصاب و روان همگی بر لزوم حضور کودکان در مدارس تأکید کردهاند. هرچند کرونای لامبادا متأسفانه کودکان و نوجوانان را مرکز آسیب قرار داده است اما با این حال چنانچه شیوهنامههای بهداشتی مراعات شود، حتیالمقدور حضور پارهوقت آنها در مراکز آموزشی لازم و ضروری به نظر میرسد.
ناگفته پیداست که رشد اجتماعی کودک در حضور در این مراکز پیش میرود و چنانچه در رابطه با همسالانش نباشد، دچار آسیبهای جدی میشود.
مهمترین این آسیبها هم اختلال در روند جامعهپذیری و اجتماعیشدن است. این آسیب بهویژه درباره کودکانی که در سنین نزدیک به نوجوانی هستند، بیشتر مطرح است. تعامل بسیار اندک آنها با همسالانشان موجبات چنین آسیبی را فراهم میکند و به نظر میرسد باید با تمام قوا شرایطی را فراهم کرد که دادوستدهای روانی و اجتماعیشان با همسالان و جامعه برقرار شود.
نکته دیگر انتقال مدرسه به خانه است! در سال گذشته تحصیلی در ایران، مرکز آموزش برای کودکان خانهها بودند. در اولین وهله در واقع تنشها از سوی مدرسه به خانه انتقال پیدا کرد. چنانچه کودکی میتوانست تنشها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانه را در مدرسه تخلیه کند، حالا چنین امکانی نیز در دسترس او نبود. به این ترتیب بار تمام اینها چندین باره بر دوش کودک بود که ناهنجاریهای فراوانی را میتواند به دنبال داشته باشد. محیط خانه یکنواخت است و اجبار به ماندن در خانه نیز، فضای ملالآور آن را دوچندان میکند.
والدین هم به جهت پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از کرونا، نمیتوانند تنشهای فرزند را کاهش بدهند بلکه گاهی حتی خود به این تنشها دامن میزنند. آنها تجربه معلمان را ندارند که بتوانند به طریقی مسالمتآمیز برخی تنشها را حل کنند و گاهی متأسفانه از خود خشونت نشان میدهند. همین موضوع باعث میشود سلامت روان کودک به خطر بیفتد.