مکث کنید، کمی فکر کنید و نفس بکشید
به گزارش میگنا در بخشی از کتاب در جستجوی آزادی اثر بث کمپتون آمده است: کلید آزادیِ فضای سر و فضای دل، شیوهای برای یافتن فضا جهت مکث و تفکر و نفس کشیدن است. دربارهی یافتن فرصتهای آرامی است تا بتوانید اجازه دهید سر و قلبتان با هم هماهنگ شده و آرامش درونی خود را بازیابید.
مهمترین عامل کلید آزادی، یافتن فضاست. فضایی در روز و فضایی در میان سروصدا و فضایی در دنیا، طوری که فضا را در دل، قلب و ذهنتان گسترش دهید تا بتوانید برای خود آرامش و وضوح بهارمغان بیاورید. با گرایش بهبدنتان میتوانید فضای سر را پیدا کنید. با گرایش بهحس عشق و حیرت و زیبایی میتوانید فضای دلتان را پیدا کنید.
ما معمولاً زندگیهای پُرسروصدایی داریم و بیشتر ماها مرتب با صدای ذهن و گوش یا تلفنهای خود در دنیای اطرافمان محاصره شدهایم. این گفتوگوی مداوم مانع از آن میشود که نشانههای درونی خود را در مورد آنکه چه میخواهیم و بهچه نیاز داریم و حتی بهچه عشق میورزیم، بشنویم. این سروصداها باعث میشود که بهجای باز بودن و پذیرا بودن، خفه شویم.
در هر نوبت، حواس ما پرت میشود. مغز ما مرتب کار میکند تا دادهها را پردازش کند. تمرکز کردن، خود بهچالش تبدیل میشود. بیشتر خواستنهایمان، ما را با محدودیتهای خود روبهرو میکند و مرتب در بدنمان بهخاطر ترشح آدرنالین و کورتیزول و دیگر هورمونهای مرتبط با استرس، احساس فشار میکنیم. و بهاین ترتیب، منابع حیاتی از سیستم ایمنی و ظرفیت بهبود ما کاسته میشود.
تعجبی ندارد که خیلی از ماها نسبت بهبیماری آسیبپذیر میشویم و عملاً پیر بهنظر میرسیم و تمام مدت احساس خستگی میکنیم. یافتن فضای سر و فضای قلب، بهمغز و قلب شما فرصتی برای استراحت آرام و پذیرش میدهد و بنابراین، بهچاه الهام هم فرصتی برای پُر شدن میدهید. وقتی قلب و ذهن خود را باز میکنید و مسیر امکانات را دعوت میکنید، فضای بیشتری برای عشق ورزیدن باز میکنید. وقتی میکوشید زمان و فضایی برای شارژ دوباره ایجاد کنید، نسخهای بهبودیافته و اصلاحشده از خودتان ارائه میدهید.
این امر ضرورتاً در مورد سکوت است، این امر اهمیت سکوت را در زندگی نشان می دهد، بنابراین وقتی زندگیتان حرف میزند، با قدرت و وضوح و زیبایی صحبت میکند.
کلید آزادی وقتی اهمیت دارد که همهچیز بهنظر زیاد میرسد. وقتی تلویزیون شما را دیوانه میکند، دیگر نمیتوانید بشنوید که دارید فکر میکنید. وقتی سیینا هنوز خیلی کوچک بود، میخواستم بهافراد مهربان و ملایم و مفیدِ خانهام رو کنم و با لحن نه چندان مؤدبانهای جیغ بزنم و بگویم: میشه همگی فقط خفه شوید! اگر من را بشناسید، میدانید که این مسئله کلاً با شخصیت من همخوانی ندارد، اما در آشفتگیهای مادریام، نومیدانه بهدنبال آرامش بودم.
این کلید آزادی میتواند قفل قفستان را باز کند، آن هم وقتی که بیدار شدن در صبح خودش میتواند بهتلاش و تقلا تبدیل شود. و البته بهتر است دیگر از باقیِ روز حرفی نزنیم. وقتی ذهنتان پُر و آشفته است و قلبتان سنگین است، وقتی مفهوم احساس آزادی یا انجام دادن کاری که دوست دارید، مثل یک فانتزی و خیالپردازیِ خندهدار است.
برای آنکه تنها کاری که یادتان میافتد آن است که بین جلسات و کارهای خانوادگی و صندوق پُر ایمیلهایتان غذا بخورید. میتواند همان حس نیازی باشد وقتی که از بخششهای مداوم و حمایتهای عاطفی از دیگران در ازای بهزیستی خود فدا کردن بهزیستی خود ، خستهاید. فضای سر + فضای قلب میتواند بهوضوح مه مغزی بینجامد، طوری که میتوانید رؤیای پرواز را ببینید.
فعال کردن کلید آزادی فضای مغز و فضای قلب
میتوانید با صرف زمان در یک فضای فیزیکی که بهمعنای استراحت و رسیدگی بهخودتان است، این کلید آزادی را فعال کنید. بهعوامل کلیدی زمین، هوا، آتش و آب فکر کنید. اگر آب برای شما منبع الهام است، گوشهای کنار رودخانه یا ساحل دریا و دریاچه پیدا کنید. اگر بههوا نیاز دارید، بهارتفاعات بروید یا کوهنوردی و تپهنوردی کنید و با خود فلاکس چای را بهبالای دره ببرید، در فضایی که باد میوزد. ابرها را تماشا کنید یا بهآسمان شب خیره شوید. طلوع خورشید از خواب بیدار و از طلوع خورشید شگفتزده شوید.
در ژاپن، نوعی درمان بهنام شینرین-یوکو دارند که معنای لغوی آن "حمام جنگل" است. شما را دعوت میکند تا قدرت شفابخش درختها را بنوشید و در حال حضور داشته و آگاهانه سپاسگزار باشید.
در سکوت مانند یک روباه راه بروید تا بتوانید بجویید و سکوت را بیابید و پذیرش داشته باشید. اگر نمیتوانید بهجنگل بروید، بهتر است پابرهنه در باغ راه بروید و سگتان را برای پیادهروی ببرید و یک پارک محلی را پیدا کنید. طبیعت کمک میکند، اما حتماً لازم نیست این حس را از طبیعت بگیرید. آرامش را میتوانید از یک گوشهی دنج در خانه یا روی یک صندلی در کافهی محبوبتان بگیرید. حتی لازم نیست که آرامش را از یک مکان بگیرید، میتوانید در خلال دویدنهای روزانه یا در صفحات مجلهای که میخوانید یا در حین یک وضعیت یوگا یا هنگام آهسته هم زدن خوراک ریزوتو (نوعی غذای ایتالیایی پخته شده از برنج) یا در سوسوی نور شمع یا شعلههای آتش یا یک دور دوچرخهسواری طولانی و در بخار قهوهی صبحتان آن را حس کنید.
اگر خودتان را بهجایی برای استراحتی طولانی ببرید، احتمالاً شاهد یک تغییر شگرف خواهید بود. اما حتی اگر حالا عملی نباشد، میتوانید این دگمهی آزادی را هر جا که هستید، در یک ساعت در اینجا یا یک آخر هفته در جای دیگر بزنید. حتی در عرض چند دقیقه میتوانید در حس و حال خود تفاوت ایجاد کنید. گاهی اوقات اهمیت دارد که آنچه تماشا میکنید، تماشا کنید و بهخودتان برسید و از موسیقی ملایم و کارهای جالب استفاده کنید.
در واقع، خودتان را از تماشای فیلمهای خشن و خبرهای احساسی و فشار ناشی از شبکههای مجازی حمایت کنید. وقتی در سر و قلب خود فضا ایجاد میکنید، هرگونه محرک خشن را فیلتر کرده و برای الهام و عشقورزی جا باز میکنید.
برگرفته از کتاب در جستجوی آزادی
نوشته بث کمپتون
ترجمه عفت حیدری نشر بهار سبز 1401
مهمترین عامل کلید آزادی، یافتن فضاست. فضایی در روز و فضایی در میان سروصدا و فضایی در دنیا، طوری که فضا را در دل، قلب و ذهنتان گسترش دهید تا بتوانید برای خود آرامش و وضوح بهارمغان بیاورید. با گرایش بهبدنتان میتوانید فضای سر را پیدا کنید. با گرایش بهحس عشق و حیرت و زیبایی میتوانید فضای دلتان را پیدا کنید.
ما معمولاً زندگیهای پُرسروصدایی داریم و بیشتر ماها مرتب با صدای ذهن و گوش یا تلفنهای خود در دنیای اطرافمان محاصره شدهایم. این گفتوگوی مداوم مانع از آن میشود که نشانههای درونی خود را در مورد آنکه چه میخواهیم و بهچه نیاز داریم و حتی بهچه عشق میورزیم، بشنویم. این سروصداها باعث میشود که بهجای باز بودن و پذیرا بودن، خفه شویم.
در هر نوبت، حواس ما پرت میشود. مغز ما مرتب کار میکند تا دادهها را پردازش کند. تمرکز کردن، خود بهچالش تبدیل میشود. بیشتر خواستنهایمان، ما را با محدودیتهای خود روبهرو میکند و مرتب در بدنمان بهخاطر ترشح آدرنالین و کورتیزول و دیگر هورمونهای مرتبط با استرس، احساس فشار میکنیم. و بهاین ترتیب، منابع حیاتی از سیستم ایمنی و ظرفیت بهبود ما کاسته میشود.
تعجبی ندارد که خیلی از ماها نسبت بهبیماری آسیبپذیر میشویم و عملاً پیر بهنظر میرسیم و تمام مدت احساس خستگی میکنیم. یافتن فضای سر و فضای قلب، بهمغز و قلب شما فرصتی برای استراحت آرام و پذیرش میدهد و بنابراین، بهچاه الهام هم فرصتی برای پُر شدن میدهید. وقتی قلب و ذهن خود را باز میکنید و مسیر امکانات را دعوت میکنید، فضای بیشتری برای عشق ورزیدن باز میکنید. وقتی میکوشید زمان و فضایی برای شارژ دوباره ایجاد کنید، نسخهای بهبودیافته و اصلاحشده از خودتان ارائه میدهید.
این امر ضرورتاً در مورد سکوت است، این امر اهمیت سکوت را در زندگی نشان می دهد، بنابراین وقتی زندگیتان حرف میزند، با قدرت و وضوح و زیبایی صحبت میکند.
کلید آزادی وقتی اهمیت دارد که همهچیز بهنظر زیاد میرسد. وقتی تلویزیون شما را دیوانه میکند، دیگر نمیتوانید بشنوید که دارید فکر میکنید. وقتی سیینا هنوز خیلی کوچک بود، میخواستم بهافراد مهربان و ملایم و مفیدِ خانهام رو کنم و با لحن نه چندان مؤدبانهای جیغ بزنم و بگویم: میشه همگی فقط خفه شوید! اگر من را بشناسید، میدانید که این مسئله کلاً با شخصیت من همخوانی ندارد، اما در آشفتگیهای مادریام، نومیدانه بهدنبال آرامش بودم.
این کلید آزادی میتواند قفل قفستان را باز کند، آن هم وقتی که بیدار شدن در صبح خودش میتواند بهتلاش و تقلا تبدیل شود. و البته بهتر است دیگر از باقیِ روز حرفی نزنیم. وقتی ذهنتان پُر و آشفته است و قلبتان سنگین است، وقتی مفهوم احساس آزادی یا انجام دادن کاری که دوست دارید، مثل یک فانتزی و خیالپردازیِ خندهدار است.
برای آنکه تنها کاری که یادتان میافتد آن است که بین جلسات و کارهای خانوادگی و صندوق پُر ایمیلهایتان غذا بخورید. میتواند همان حس نیازی باشد وقتی که از بخششهای مداوم و حمایتهای عاطفی از دیگران در ازای بهزیستی خود فدا کردن بهزیستی خود ، خستهاید. فضای سر + فضای قلب میتواند بهوضوح مه مغزی بینجامد، طوری که میتوانید رؤیای پرواز را ببینید.
فعال کردن کلید آزادی فضای مغز و فضای قلب
میتوانید با صرف زمان در یک فضای فیزیکی که بهمعنای استراحت و رسیدگی بهخودتان است، این کلید آزادی را فعال کنید. بهعوامل کلیدی زمین، هوا، آتش و آب فکر کنید. اگر آب برای شما منبع الهام است، گوشهای کنار رودخانه یا ساحل دریا و دریاچه پیدا کنید. اگر بههوا نیاز دارید، بهارتفاعات بروید یا کوهنوردی و تپهنوردی کنید و با خود فلاکس چای را بهبالای دره ببرید، در فضایی که باد میوزد. ابرها را تماشا کنید یا بهآسمان شب خیره شوید. طلوع خورشید از خواب بیدار و از طلوع خورشید شگفتزده شوید.
در ژاپن، نوعی درمان بهنام شینرین-یوکو دارند که معنای لغوی آن "حمام جنگل" است. شما را دعوت میکند تا قدرت شفابخش درختها را بنوشید و در حال حضور داشته و آگاهانه سپاسگزار باشید.
در سکوت مانند یک روباه راه بروید تا بتوانید بجویید و سکوت را بیابید و پذیرش داشته باشید. اگر نمیتوانید بهجنگل بروید، بهتر است پابرهنه در باغ راه بروید و سگتان را برای پیادهروی ببرید و یک پارک محلی را پیدا کنید. طبیعت کمک میکند، اما حتماً لازم نیست این حس را از طبیعت بگیرید. آرامش را میتوانید از یک گوشهی دنج در خانه یا روی یک صندلی در کافهی محبوبتان بگیرید. حتی لازم نیست که آرامش را از یک مکان بگیرید، میتوانید در خلال دویدنهای روزانه یا در صفحات مجلهای که میخوانید یا در حین یک وضعیت یوگا یا هنگام آهسته هم زدن خوراک ریزوتو (نوعی غذای ایتالیایی پخته شده از برنج) یا در سوسوی نور شمع یا شعلههای آتش یا یک دور دوچرخهسواری طولانی و در بخار قهوهی صبحتان آن را حس کنید.
اگر خودتان را بهجایی برای استراحتی طولانی ببرید، احتمالاً شاهد یک تغییر شگرف خواهید بود. اما حتی اگر حالا عملی نباشد، میتوانید این دگمهی آزادی را هر جا که هستید، در یک ساعت در اینجا یا یک آخر هفته در جای دیگر بزنید. حتی در عرض چند دقیقه میتوانید در حس و حال خود تفاوت ایجاد کنید. گاهی اوقات اهمیت دارد که آنچه تماشا میکنید، تماشا کنید و بهخودتان برسید و از موسیقی ملایم و کارهای جالب استفاده کنید.
در واقع، خودتان را از تماشای فیلمهای خشن و خبرهای احساسی و فشار ناشی از شبکههای مجازی حمایت کنید. وقتی در سر و قلب خود فضا ایجاد میکنید، هرگونه محرک خشن را فیلتر کرده و برای الهام و عشقورزی جا باز میکنید.
برگرفته از کتاب در جستجوی آزادی
نوشته بث کمپتون
ترجمه عفت حیدری نشر بهار سبز 1401